سلام ب مناسب شروع شدن مدارس این پست رو براتون قراردادم امید وارم ک لذت ببرید!!!
شاگرد زبل:
روزی معلمی به شاگرد خود گفت: از روی درس 10 بار بنویس!
روز بعد شاگرد از روی درس شش بار نوشت. معلم به او گفت چرا از روی درس شش بار نوشتی؟!
شاگرد گفت: بدبختی اینجاست که ریاضی مان هم ضعیف است!!!
کلاس انشاء:
معلم: چرا انشایی که درباره ی گربه نوشتی مثل انشای برادرته؟!
رضا: آقا اجازه چون ما یک گربه بیشتر تو خونمون نداریم!!
معلم: «سعيد، توجه كن! پنجاه تومان نخود، سي تومان
لوبيا و چهل تومان گوشت خريديم. جمعشان چقدر مي شود؟»
سعيد پس از كمي فكر: «يك
كاسه آب گوشت حسابي!»
جمله سازی با حیدر:
معلم: رضاجان می تونی با حیدر یه جمله بسازی؟
رضا: بله آقا! رفتم در خونه ی حیدر، هِی در زدم هِی در زدم، حیدر اومد، حیدر رو هم زدم!!
معلم: رضاجان با "تکراری" یه جمله بساز.
رضا: دیشب تلویزیون فیلم سینمایی داشت!!
اینم ی پارازیت :
دختره ﺍﺳﻤﺸﻮ ﺗﻮی فیسدوغ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ R R R
ﻣﺴﯿﺞ ﺩﺍﺩﻡ ﯾﻨﯽ ﭼﯽ ؟
ﮔﻔﺖ ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﯾﮕﻪ “سه تا ره”
هنوز در پی هضم این خلاقیتم
سعدی شیرازی
معلم:«شیخ مشرف الدین مصلح بن عبد الله سعدی شیرازی» كه بود؟
شاگرد:آن سه نفر اول را نمی دانم،ولی سعدی شیرازی شاعر بود!
گمشده
معلم:بگو ببینم هندوستان كجاست؟
شاگرد:آقا چرا هر چه گم می شود از ما می پرسید؟!
شكمو
معلم:علی!توی كلاس كه جای چیز خوردن نیست.
شاگرد:آقا اجازه! من چیزی نمی خورم فقط یك دانه كشك است كه گذاشته ام توی دهانم تا
برای زنگ تفریح خیس بخورد!!
.
غصه نداره که تا چشم به هم بزنی ۹ ماه تموم میشه …
” زمزمه های پدر و مادر در غروب ۳۱ شهریور “
.
سلامتی اونی که همیشه یا بیرون کلاس بود
یا تو دفتر مدرسه فقط به عشق اینکه خنده رو لب دوستاش بنشونه
امید وارم موفق و سربلند باشین دوستای گلم