در زمان های قدیم{منظور یکی تو سال نیست ها}بله داشتم میگفتم در زمانهای قدیم پادشاهان و مردمهایی که جزئ اشراف بودن همیشه انگشتر های خیلی بزرگی به دست میکردن و اکثر اوقات روی نگین انگشتر یه نوشته وجود داشت.
یک روز پادشاه شهر تصمیم گرفت که یه انگشتر تازه درست کنه؛به همین خاطر از وزیرش خواست تا بیاد و با پادشاه درمورد نوشته ی روی انگشتر مشورت کنه.
پادشاه به وزیر گفت:میخوام نوشتش جوری باشه که هم وقتی خوشحالم نگاش کنم هم وقتیکه ناراحتم.نظر تو چه؟
وزیر کمی فکر کرد و نفس عمیقی کشیدوبا اعتماد به سقفه کامل گفت:سرورم دستور بدهید که روی انگشتر نوشته شود{این نیز بگذرد}
اگه شما بودید چی مینوشتید؟؟؟